سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
طلبه تخریبچی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

دوستان سلام

از اینکه این بار کمی زودتر آبدیت می کنم منو ببخشید مطلبی رو دیدن از حضرت امام که این روزها مقایسه جالبی رو تو ذهنم شکل داد . بد ندیدم که اینجا طرح کنم .

چند وقتی عده ای از دوستانم در شهر بروجرد با بخشی از ته مانده لژ فراماسونرها که همان صوفیها هستند در گیرند .

خبر دار شدم که اونقدر جسارت پیدا کردند که به خانه خدا ( مسجد ) حمله می کنند وشیشه ها را می شکنند و امام جماعت را مضروب می کنند .

الحمد لله دیشب طی اقدامی انقلابی و غیرورانه لانه جاسوسی انگلیس در بروجرد تخریب گردیده و متاسفانه دو باره این مارهای خوش خط و خال به لانه های خود خزیده اند ... باید فکر جدی کرد تا از رشد آنها در میان اقشار ساده لوح و زود باور جامعه جلو گیری شود .

بگذریم چرا که امت حزب الله بیدارند و همیشه در حال نو زایی ...

 

همیشه این شعر ذهنم را به خود مشغول کرده است و مرا به این تشویق می کند که بدانم چه فرقی میان اینهاست  :

زاهد و عارف و صوفی همه طفلان رهند ............. مرد اگر هست فقط عالم ربانی است

شاید فرق عالم ربانی با زاهد و عارف و صوفی در این است که گاهی اگر جواب سلام ما را گرم بدهند خود را گم می کنیم و دستپاچه می شویم در حالی که علمای ما اینچنین نیستند .

 

مثلا همین حضرت امام که همه زندگیمان فدای او باد مصداق عالم ربانی است و هیچگاه دچار خود پرستی و خود شیفتگی نشده و نمی شود و همیشه از اینکه دیگرانی مداحی و تعریف ایشان را بنمایند فراری بوده است در حالی که اگر کسی از بعضی از ما تعریف کند به قول استاد فقید ما مثل اسبهایی که در حال قشو شدن هستند کیف می کنیم .

بد نیست به عنوان شاهد مثال به داستانی از زندگی حضرت امام بپردازیم و مطلب را تمام کنیم .

 

امام خمینی(ره) پیش از قیام 15 خرداد و تبعید به نجف اشرف، به مناسبت‌های مختلف مانند شهادت و وفیات معصومین (علیهم السلام) در بیت خود مجالس روضه داشت و از منبری‌های مطرح در قم در این مجلس به ایراد سخن می‌پرداختند و روضه می‌خواندند.

یک سخنران نام‌آشنای آن روزها نقل می‌کرد: چند جلسه‌ای در بیت حضرت امام صحبت کردم و به رسم رایج آن روز، حضرت امام مبلغی را که درون پاکتی بود، در ازای آن چند جلسه به من عطا کردند. پس از یکی دو روز، وقتی هنگام نیاز به پول، در پاکت را گشودم، دیدم که مبلغ داخل آن، بسیار ناچیز است. تعجب کردم که نکند این پاکت پول مربوط به مورد و شخص دیگری بوده و در آن اشتباهی صورت گرفته است...!



مدتی از این ماجرا گذشته بود که روزی به مناسبتی با مرحوم حاج آقا مصطفی، فرزند بزرگوار امام ـ که با هم دوست بودیم ـ صحبتی داشتیم، در آن فرصت، به این موضوع نیز اشاره کردم. البته در آن زمان به مبلغ پولی که مرسوم بود و برای چند جلسه می‌دادند، نیاز جدی نداشتم و برایم مهم نبود، فقط می‌خواستم حقیقت قضیه را بفهمم. مرحوم حاج آقا مصطفی از مبلغ پول داخل پاکت پرسید و من به ایشان گفتم که: ... ریال. ایشان هم بسیار تعجب کردند و فرمودند: از آقا بپرسم ببینم ماجرا چه بوده. از ایشان تقاضا کردم طوری مطرح نکند که حضرت امام تصور کنند به کمی مبلغ معترضم. ایشان هم قول دادند که موضوع را ماهرانه طرح کنند تا برای من بد نشود.



پس از مدتی حاج آقا مصطفی به من فرمودند: فلانی! جریان پاکت را از آقا سؤال کردم و به ایشان گفتم: آقا جان! گویا در پاکت پولی که به آقای «....» بابت جلسات روضه دادید اشتباهی صورت گرفته و مبلغ آن بسیار ناچیز بود، شاید با پاکت دیگری اشتباه شده است. آقا فرمودند: «نه، اشتباهی در کار نبود. ما از ایشان دعوت کردیم تا در وصف ائمه و معصومین ـ علیهم السلام ـ سخن بگوید، نه این‌که از خمینی تعریف کند. منبری که در آن از خمینی تعریف شود، بیش از این نمی‌ارزد!».




موضوع مطلب :
موضوعات
پیوندها
امکانات جانبی

بازدید امروز: 9
بازدید دیروز: 9
کل بازدیدها: 321059